اولین سینما
پسر گلم سینما یه فیلم خیلی خوب برای بچه ها گذاشته بود که آبجی جون خیلی دوست داشت بره ببینه از طرفی دلش میخواست با داداش جونش بره به همین دلیل من و بابایی تصمیم گرفتیم که چهار تایی بریم اگه شما اذیت شدی یا من یا بابا بیایم بیرون و شما رو نگه داریم برخلاف تصور ما اصلا اذیت نکردی و وسطای فیلم رو دست من خوابت برد. عاشقتم پسرکم بغل همین سینما که رفتیم یه پارک خوب داره که ناهارمونو بددیم اونجا خوردیم وبعدش رفتیم سینما.خیلی روز خوبی بود و کلی خوش گذشت. ...